امروز داشتم به این فکر میکردم ... چقدر دنیا پر شده از چیزهای الکی

دقدقه های بیخود

روزهای بدردنخور

یاد اون روز هایی افتادم که از مدرسه تا خونه با 1000 تومن یک بستنی و 5 تا لواشک می گرفتیم و می خوردیم و تنها دقدقه مون شده بود بستنی رو چجوری بخوریم که هم آب نشه و هم لذتش رو با آروم خوردنش ببریم

یک عکس دیدم که از یک اتوبوس توی دو سه سال پیش بود و روش نوشته بود 

« اسهال در کمین است»

نخدید آقا می خوام احساسی بحرفم. اون موقع نهایت دقدقه مون همین عارضه ( ارضه؟عارزه؟عارذه؟ارذه؟ارزه؟) بود اما الان ....

کی فکرش رو میکرد مواد لازم بیرون رفتن ( اونم اگه بری) اینا بشه:

1. یک قوطی پر الکل ( قبلا از اینا داشتی میگرفتنت)

2. سه لایه ماسک

3. سه لایه دستکش

4. پنجاه تا دستمال برای تمامی ورودی ها و خروجی ها

 

زندگی مون کلا پوکید ... یعنی خود رازی فکر نمیکرد اینقدر کشفش بدرد بخوره. 

کم مشکلات قبلی کمر ما رو تا نکرده بود ... این یکی شد قوز بالا قوز

 

خلاصه که می خواستم از یک چیز دیگه زار بزنم  کلا بحث عوض شد :/ 

خب بزارید اونم بگم

 

من این دخترای 13 ، 14 ساله که این اپل فامیل رو قرض میکنن فقط تو اینه بگن ما داریم یا ادا بلاگرا اینستا رو تو استاتوس واتساپ با ویو 10 نفر در میارن رو که میبینم نمی دونم چرا می خوام برم چهار تا از اون فن های بروسلی پسند رو روشون پیاده کنم.

اصلا یک جوری میشم :/

الان چرا من باید بدونم تو نیم تنه با مارک گوجی ( کوچی؟ گوچی؟  گرچی؟) با پالتوی لوییس ویتون و شلوار شنل تنته ؟؟؟؟؟؟ اون وقت وقتی تو خیابون میبینمت .....

خلاصه که خیلی لجم میگیره

دوست دارم تمامی این عزیزان را از نزدیک ملاقات کنم و با همه توان سوراخشون کنم 

 

راستی یک چیز دیگه که امروز خییلی روی مخم رژه میرفت قیمتا بود. 

اصلا استخونا تنم رفت زیر خاک 

چرا من 4 ، 5 ماه نرفتم بیرون اوضاع اینقدر تغییر کرده :/

احساس میکنم مثل اصحاب کهف شدم :/ 

5 ماه پیش من بستنی می خریدم 1000 تومن ، چرا الان یک کیم 2500 قیمتشه ... اخه نامردا نمیگین تمام ارزو های یک عشق بستنی بی پول رو دارین نابود میکنید ؟

خواهر کوچیکه امروز هزار تومن اورد کنارم گفت با این چی میشه خرید؟

دستی به سرش کشیدم و هزار تومن رو ازش گرفتم و یک بوس محکمش کردم و گفتم همین قدر می ارزه :/

بچه رویاهاش مثل خودم نابود شد. هعی روزگار. دلم بستنی 500 میخواد

با تشکر

سوفی :/